عوام مدرن

ساخت وبلاگ
به یاد آوردن آنچه که در یازدهم سپتامبر سال 2001 میلادی اتفاق افتاد، نه شوقی بر می‌انگیزد و نه کسی گذر سال‌های سیاه بعد از آن را حسرت می‌خورد. خود واقعه با کشتار مردم بی‌دفاع و وحشت جهانیان آغاز شد و پیامد آن هم جنگ بوش پسر و یارانش علیه نیمی از دنیا بود. جنگی که به بهانه‌ی مبارزه با «ترور» راه افتاد اما مثل تمام جنگ‌های دیگر خیلی زود چهره‌ی کریه مرگ، بی‌پناهی و آوارگی را به مردم بخش بزرگی از جهان نشان داد. و هنوز که هنوز است خاورمیانه از پیامدهای آن روز جهنمی در آتش می‌سوزد. آن روز در دفتر هفته‌نامه «تماشاگران» بودیم و مثل تمام مردم دنیا شوک‌زده، تصاویر فروریختن برج‌های تجارت جهانی نیویورک را تماشا می‌کردیم. سه‌شنبه، 20 شهریور بود... با این حال شوک همکاران حرفه‌ای نشریه آنقدر عمیق نبود که نقش و جایگاه‌شان را در این دنیای دیوانه، فراموش کنند. بعد از یک ارزیابی فوری و تصمیم‌گیری جسورانه، بچه‌ها به سرعت دست به کار شدند تا ویژه‌نامه‌ای درباره حادثه منتشر کنیم. این در حالی بود که باید صبح شنبه، شماره عادی هفته‌نامه هم روی دکه‌های مطبوعاتی می‌رفت و این زمان اندک جای نگرانی داشت. امکانات چاپ و توزیع مطبوعات مثل حالا نبود که بشود خیلی کارها کرد. بنابراین ما فقط یک راه داشتیم: تلاش دیوانه‌وار برای اثبات خواستن و توانستن! نتیجه‌ی کار اما ستایش‌برانگیز از آب در آمد. پنج‌شنبه 22 شهریور، یعنی در کوتاه‌ترین فاصله‌ی ممکن، شماره ویژه تماشاگران چاپ شد. با تیترهای: «از شرق تا غرب به دنبال متهم» و «وقتی فوتبال و سینما کم آوردند». 8 صفحه مطلب که علاوه بر شرح جزئیات ماجرا و گمانه‌زنی درباره مظنونین و مسببان آن، به پیامدهای حادثه هم پرداخته و حتی نمونه‌های مشابه تاثیر ترور در سینما، ادبیات و عالم عوام مدرن...ادامه مطلب
ما را در سایت عوام مدرن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mazdakali بازدید : 97 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 0:26

«نرودا» تازه‌ترین فیلم سینمایی است که با موضوع پابلو نرودا، شیلی و کلن وقایع سیاسی در آمریکای لاتین یا «سرزمین سرهنگ‌ها و کودتاها» ساخته شده است. داستان این یکی در مورد سال‌های آخر دهه‌ی چهل میلادی (1948) یعنی روزهایی است که نرودا هرچند در مقام سناتوری بود اما تحت تعقیب قرار گرفت، مدتی زندگی مخفیانه داشت و در نهایت از آند گذشت و به آرژانتین فرار کرد.زندگی نرودا پر از وقایع مختلف و هیجان‌انگیزتر و حشر و نشر با شخصیت‌های جذاب بوده. ولی کارگردان در این فیلم بخش کسالت‌باری را انتخاب کرده که اتفاقن در لحظاتی آن شخصیت سرخوش و بی‌بند نرودا را بهتر نشان‌مان می‌دهد. از جمله صحنه‌هایی که شاعر خسته و کلافه از خانه‌نشینی، با بی‌احتیاطی از پناهگاه فرار می‌کند و به عشرتکده‌های سانتیاگو پناه می‌برد!این فیلم نسبت به آثاری مثل No (که پنج سال پیش و با بازی همین رفیق‌مان «گائل گارثیا برنال» ساخته شد) در رتبه پایین‌تری قرار دارد، اما همانطور که قبلن هم گفته‌ام: توجه به وقایع شیلی به دلیل قرابتش با حوادث سیاسی گذشته کشور ما، و در نهایت تجربه‌ی گذار آن‌ها از دیکتاتوری به دموکراسی؛ برای آینده‌ای که در پیش داریم اهمیت زیادی دارد. + نوشته شده در یکشنبه دوم مهر ۱۳۹۶ساعت 9:16 توسط مزدک علی | عوام مدرن...ادامه مطلب
ما را در سایت عوام مدرن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mazdakali بازدید : 97 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1396 ساعت: 21:34

چی بهتر از این؟ این اولین داستان ثمانه است و بی‌اغراق با خوندنش احساس غرور کردم. همیشه فکر می‌کردم استعداد عجیبی در این دختر هست و هروقت به کاری دست زده، به بهترین شکل انجامش داده. حتا کارهایی که خودم معمولن زور می‌زنم تا انجام بدم!

داستان «ادوارد و جولی» ثمانه را اینجا در مجله الکترونیکی عقربه بخوانید.

+ نوشته شده در پنجشنبه ششم مهر ۱۳۹۶ساعت 8:50 توسط مزدک علی |
عوام مدرن...
ما را در سایت عوام مدرن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mazdakali بازدید : 115 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1396 ساعت: 21:34

گفتند آدم به دنیا آمد که اشتباه کند. به هر راهی گام می‌زند اشتباه است و هر دستی که می‌لغزاند، هر انگشتی که تکان می‌دهد؛ همه و همه تباه است. اما به شما می‌گویم که من اشتباه نکردم، هیچ کاری نکردم که بگویند اشتباه است. فقط ایستادم و از تنهایی و ترس، مثل قلم یک تاک خشکیده در باغچه می‌لرزیدم. خانم‌جان - زن پدربزرگ- دست‌هایش که هنوز در حنا بود را توی هوا تکان می‌داد و فریاد می‌زد: چه‌کار کردی خیر ندیده عوام مدرن...ادامه مطلب
ما را در سایت عوام مدرن دنبال می کنید

برچسب : توفان, نویسنده : mazdakali بازدید : 86 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 1:49

متاسفم آنی نبودم که می‌خواستی. متاسفم جوری دوستت نداشتم که می‌خواستی، بله متاسفم... متاسفم بیش از چیزی که می‌خواستی دوستت داشتم. من برای این کارها ترازو ندارم، نمی‌توانم مثل تو حسابگر باشم و مثقال به مثقال اندازه کنم؛ که حالا تو این‌قدر آمدی، من یک‌ذره کمتر پیش بیایم بلکه سود کنم. نه متاسفم، من ترا عوام مدرن...ادامه مطلب
ما را در سایت عوام مدرن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mazdakali بازدید : 88 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 5:44

(منتشر شده در پرونده مجریانِ ترانه‌سرا، مجله «تماشاگران امروز» شماره 94) قضیه ساده است. آنقدر هم عجیب و بی‌ربط نیست که مثل نمایشگاه عکسِ فلان بازیگر درجه سه، یا مجموعه داستانِ فلان ستاره و سلبریتی توی ذوق بزند. به تاریخ کوتاه رادیو و تلویزیون وطن که نگاه کنی، پر است از چهره‌هایی که به دلیل آشنایی ب عوام مدرن...ادامه مطلب
ما را در سایت عوام مدرن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mazdakali بازدید : 94 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 5:44

دو زاویه در مورد موسیقی اعتراضی و خواننده‌های ایرانی (منتشر شده در ماهنامه «روزنه فرهنگی»، اسفند 94) قبل از رسیدن به این سوال کلیشه‌ای که «وقتی از موسیقی اعتراضی در ایران حرف می‌زنیم، از چه حرف می‌زنیم؟» باید اول به این سوال پاسخ داد که «آیا اصلاً چیزی به نام موسیقی اعتراضی در ایران داریم یا نه؟» عوام مدرن...ادامه مطلب
ما را در سایت عوام مدرن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mazdakali بازدید : 85 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 5:44

کتاب اشعار «مهسا ناجی» بعد از 12 سال مجوز گرفت! اگر اهل شعر هستید و نمایشگاه کتاب رفتید حتمن از انتشارات «نیماژ» سراغ «ساکت» را بگیرید. من زیاد اهل شعر نیستم، اما خودتان بخوانید و ببینید که مهسا چه می‌گوید: * ساکت * ـــ فکر ابعاد قلبمونُ نکن سهمم ُ از محیط خونه بِده خودتم پیش من دراز بکش این روزا ج عوام مدرن...ادامه مطلب
ما را در سایت عوام مدرن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mazdakali بازدید : 82 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 5:44

وقتی میان بازوان من خوابیده‌ای و مثل بچه‌گربه‌ها آرام خورخور می‌کنی، زودتر از آنکه بفهمم خوابم می‌برد. پاهایم را دور ساق‌هایت قلاب می‌کنم، سرت روی یک دستم و دست دیگرم روی شکمت، درست روی ناف قلقلی‌ات! در هم چفت شده، جوری که انگار اصلن این‌طور به دنیا آمده‌ایم. دوقلویی که در بطن یک مادر جوانه کردیم و عوام مدرن...ادامه مطلب
ما را در سایت عوام مدرن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mazdakali بازدید : 75 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 5:44

یادمه گاهی وقتا زمستونا پتو می‌نداختیم و دوتایی روی زمین، کنار بخاری می‌خوابیدیم. یادته؟ چرا حالا و توی این وضع یادش و یادت افتادم؟ هوا سرد شده، اما هنوز پرده‌ی پنجره سمت‌راستی رو نبستم. این‌جوری شبا که اینجا خوابیدم روی تخت و دارم سیگار می‌کشم، می‌تونم درنای کاغذی که به نرده‌ی پنجره آویزون کردم رو عوام مدرن...ادامه مطلب
ما را در سایت عوام مدرن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mazdakali بازدید : 86 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 5:44